روز عمرم در شب افتاده است باز


روز عمرم در شب افتاده است باز

روز عمرم در شب افتاده است باز


روز عمرم در شب افتاده است باز

روز عمرم در شب افتاده است باز


روز عمرم در شب افتاده است باز

روز عمرم در شب افتاده است باز


وز شبم روز عنا زاده است باز

وز شبم روز عنا زاده است باز
وز شبم روز عنا زاده است باز
وز شبم روز عنا زاده است باز
وز شبم روز عنا زاده است باز
وز شبم روز عنا زاده است باز
وز شبم روز عنا زاده است باز
گویی اندر دامن آمد پای دل
گویی اندر دامن آمد پای دل
گویی اندر دامن آمد پای دل
گویی اندر دامن آمد پای دل
گویی اندر دامن آمد پای دل
گویی اندر دامن آمد پای دل
گویی اندر دامن آمد پای دل
کز پی آن در سر افتاده است باز
کز پی آن در سر افتاده است باز
کز پی آن در سر افتاده است باز
کز پی آن در سر افتاده است باز
کز پی آن در سر افتاده است باز
کز پی آن در سر افتاده است باز
کز پی آن در سر افتاده است باز
چون نشینم کژ که خورشید امید
چون نشینم کژ که خورشید امید
چون نشینم کژ که خورشید امید
چون نشینم کژ که خورشید امید
چون نشینم کژ که خورشید امید
چون نشینم کژ که خورشید امید
چون نشینم کژ که خورشید امید
راست بالای سر استاده است باز
راست بالای سر استاده است باز
راست بالای سر استاده است باز
راست بالای سر استاده است باز
راست بالای سر استاده است باز
راست بالای سر استاده است باز
راست بالای سر استاده است باز
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم هرکس جرعه بود از جام غم
قسم من تا خط بغداد است باز
قسم من تا خط بغداد است باز
قسم من تا خط بغداد است باز
قسم من تا خط بغداد است باز
قسم من تا خط بغداد است باز
قسم من تا خط بغداد است باز
قسم من تا خط بغداد است باز
همچو آب از آتش و آتش ز باد
همچو آب از آتش و آتش ز باد
همچو آب از آتش و آتش ز باد
همچو آب از آتش و آتش ز باد
همچو آب از آتش و آتش ز باد
همچو آب از آتش و آتش ز باد
همچو آب از آتش و آتش ز باد
دل به جوش و تن به فریاد است باز
دل به جوش و تن به فریاد است باز
دل به جوش و تن به فریاد است باز
دل به جوش و تن به فریاد است باز
دل به جوش و تن به فریاد است باز
دل به جوش و تن به فریاد است باز
دل به جوش و تن به فریاد است باز
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
شایدم کالماس بارد چشم از آنک
بند بر من کوه پولاد است باز
بند بر من کوه پولاد است باز
بند بر من کوه پولاد است باز
بند بر من کوه پولاد است باز
بند بر من کوه پولاد است باز
بند بر من کوه پولاد است باز
بند بر من کوه پولاد است باز
شد زبانم موی و شد مویم زبان
شد زبانم موی و شد مویم زبان
شد زبانم موی و شد مویم زبان
شد زبانم موی و شد مویم زبان
شد زبانم موی و شد مویم زبان
شد زبانم موی و شد مویم زبان
شد زبانم موی و شد مویم زبان
از تظلم کاین چه بیداد است باز
از تظلم کاین چه بیداد است باز
از تظلم کاین چه بیداد است باز
از تظلم کاین چه بیداد است باز
از تظلم کاین چه بیداد است باز
از تظلم کاین چه بیداد است باز
از تظلم کاین چه بیداد است باز
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
سینهٔ من کآسمان در خون اوست
از خرابی محنت آباد است باز
از خرابی محنت آباد است باز
از خرابی محنت آباد است باز
از خرابی محنت آباد است باز
از خرابی محنت آباد است باز
از خرابی محنت آباد است باز
از خرابی محنت آباد است باز
از مژه در آتشین آبم که دل
از مژه در آتشین آبم که دل
از مژه در آتشین آبم که دل
از مژه در آتشین آبم که دل
از مژه در آتشین آبم که دل
از مژه در آتشین آبم که دل
از مژه در آتشین آبم که دل
تف این غمها برون داده است باز
تف این غمها برون داده است باز
تف این غمها برون داده است باز
تف این غمها برون داده است باز
تف این غمها برون داده است باز
تف این غمها برون داده است باز
تف این غمها برون داده است باز
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
رخت جان بربند خاقانی ازآنک
دل در غم خانه بگشاده است باز
دل در غم خانه بگشاده است باز
دل در غم خانه بگشاده است باز
دل در غم خانه بگشاده است باز
دل در غم خانه بگشاده است باز
دل در غم خانه بگشاده است باز
دل در غم خانه بگشاده است باز